جدول جو
جدول جو

معنی هرس کردن - جستجوی لغت در جدول جو

هرس کردن
در کشاورزی هرس
تصویری از هرس کردن
تصویر هرس کردن
فرهنگ فارسی عمید
هرس کردن
(فُ / فِ سُ دَ / دِ گَ تَ)
فرخو کردن. شاخه های زاید درخت را بریدن. بریدن شاخه های رز راتا بار بیشتر دهد. تقضیب. (از یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
هرس کردن
بریدن شاخه های زاید درخت، فرخوکردن، برآوردکردن ارزش مقداری محصول
تصویری از هرس کردن
تصویر هرس کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هوس کردن
تصویر هوس کردن
به چیزی میل پیدا کردن، آرزومند چیزی شدن
فرهنگ فارسی عمید
(فُ مَ دَ)
هیرم کردن زمین: تسطیح آن برای اینکه آب رو شود یعنی قسمتهای مختلف آن آبیاری تواند شد. (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(تُ اُ تُ خوا / خا شُ دَ)
درس خواندن. فراگرفتن. یاد گرفتن. آموختن. تتلمذ. تعلم. خواندن:
پندحجت را بخوان و درس کن زیرا که هست
چون قران از محکمی وز نیکوی و موجزی.
ناصرخسرو.
بغرض دوستی مکن که خواص
درس ’و التین’بی شره نکنند.
خاقانی.
’یکنزون الذهب’ نکردی درس
’یوم یحمی’ نخواندی از تفسیر.
خاقانی.
نشگفت گر از فردوس ادریس فرود آید
تا درس کند پیشت اخبار جهانداری.
خاقانی.
حرث، درس کردن قرآن. مدارسه، با کسی درس کردن. (دهار)
لغت نامه دهخدا
(دَ زَ دَ)
نشاندن درخت را. نشاندن. بنشاندن. کشتن و کاشتن درخت. رجوع به غرس شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
بیم کردن. وحشت کردن:
نه خوفی از اثر آه خسته ای خوردی
نه ترسی از گذر اشک سایلی کردی.
عماد فقیه (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
آرزو کردن دل خواستن آرزومند شدن میل یافتن: عروس گل در هودج زمردنی عنچه گلستان و هوس نوای هزار دستان میکرد
فرهنگ لغت هوشیار
هرم کردن زمین. تسطیح آن برای اینکه آب رو شود یعنی قسمتهای مختلف آن آبیاری تواندشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرس کردن
تصویر غرس کردن
نشاندن درخت کاشتن درخت
فرهنگ لغت هوشیار
(شکار) ریسمان درگردن تازی انداختن (ناظم الاطباء) : اسد راز گردون مرس کرده چون سگ شهاب آورد از پی پاسبانی. (وحشی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرت کردن
تصویر هرت کردن
کشیدن آش یاغذای مایع دیگر ازکاسه یاقاشق بدهان باصدای اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
إلى الهسهسة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
Hiss
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
siffler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
zischen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
לשרוק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
sibilar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
sisear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
syczeć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
шипеть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
سیٹی بجانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
ส่งเสียงซ่า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
mendesis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
シューという音を立てる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
sissen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
嘶嘶声
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
kugalagala
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
쉿 소리내다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
шипіти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
সিটিটা বাজানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
सीटी बजाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
sibilare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از هیس کردن
تصویر هیس کردن
ıslık çalmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی